black flower(p,82)

black flower(p,82)

پ/ج : واقعا داری قرار میذاری؟
اونم وقتی نامزد به این خوبی داری؟

این چه کاری بود که مادرش کرد؟

برای جونگ کوک شیومین هنوزم همون آدم لوس و اعصاب خورد کن بود....
که عادت داشت تو همه چیز بی اجازه سرک بکشه.
و گزارش کار های جونگ کوک و برادرش رو به بزرگتر ها بده .....
وسایلشون رو بخاطر بی محلی خراب کنه.

جونگکوک کمی فکر کرد.

باید چه جوابی به چشم هایی که منتظر نگاهش می کردند می داد؟
به مامانش نگاه کرد
و آهی کشید.

جونگگوک: حق با مامانه....
من با یه امگای مغلوب قرار میذارم
و به شدت بهش علاقه دارم، متاسفم.

و با یه تاسف ساختگی سرش رو پایین انداخت.

این بهترین راه بود.

شیومین با صدای بلند زد زیر گریه و آقای جئون برای منفجر شدن و آماده شد.

جونگ کوک چشماش رو ریز کرد و مادرش لبخندش رو قورت داد.

واقعا که نقشه هاش حرف نداشت و میدونست چطور پسرش رو لای منگنه بزاره...

همنطوری که خواسته بود جونگ کوک باید تا کریسمس جفتش رو پیدا و معرفی کرد
اما از کجا و چطوری رو نمی دونست.
دیدگاه ها (۱۶)

black flower(p,84)

black flower(p,85)

black flower(p,81)

black flower(p,80)

black flower(p,308)

black flower(p,257)

black flower(p,256)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط